اینایی که اعتقاد دارن سین نکردن و ندیدن مطالبی که میذارن، از سمت تو، از روی عمد نیست؛ در اشتباهن. حداقل من امروز که داشتم دوباره صفحهام رو پرایوت میکردم دربارهی خودم به این نتیجه رسیدم... که دیدی، ولی نادیده گرفتی. دقیقا هم از عمد. خوندی، ولی جوابی نیومد، بازم دقیقا از عمد...! چون چند روزه که دارم فعالیت ها و لایک ها و ساعت هایی که آنلاینی رو نگاه میکنم و میدونم تا جایی که میشه میخونی! یه جورایی من انگار واقعا مجبور بودم اون پیج دوم رو راه بندازم، چون حداقل با سایهام شاید انقدر پدرکشتگی نداشته باشی که با خودم داری... البته میدونم، بحثای دیگهای مثل حواشی و غیره هم هست؛ اما خداییش شاید ته دلم، باورم نشد تا این اندازه غریبه بپنداری من رو...! اسم من که میاد حساس میشی؟! اسم منو که میبینی، یاد اینکه قبل از اومدنِ این همه آدم به زندگیت و معروف شدنت، کی بود که دنبالت میگشت و تنها صفحهی حمایت ازت رو داشت، نمیفتی؟!! اسم من که میاد به اولین بودنم، به این همه سال بودنم، فکر نمیکنی...؟ که در حد زدن یه دکمه، ارسال یه مسیج سال تا سال، هم نباشم...؟!
خب، واقعیتش میگن هیچ محبتی در جهان هدر نمیره. اون ۹۰ درصدی که تو قلبمه و ندیدیش و نمیدونی چقدره به کنار، اون ده درصدی که نشونت دادم و ازش خبر داری و میدونی چی؟! خب هدرش دادی که عزیزدلم... :)
اشکال نداره، حالا حالم خوبه، برگشتم به دنیای کوچیک و پرایوت خودم که تک تک آدماشو میشناسم و دوستم دارن تا حدی!
دیگه به قلبت اصراری نمیکنم که ببینه من رو... که حرمت این احساس رو نگه داره... اما بذار اون پنجرهی بی هویتم برام بمونه... شاید دوباره خیلی دلتنگت بشم و اون، تنها راه باشه...!
234...برچسب : نویسنده : sevenyearsofmadness بازدید : 116